فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز
فونت زيبا ساز
+ اوووووووووف






kolbe asheganeye ma 2ta

taghdim b tamame asheghaye donya

 

میخام واسه اونایی که منو در این وبلاگ همراهی کردن  کلی دعاکنم...... میخام واسه کسی که 4.5 سال توی تمام اشکها و لبخنداش باهاش بودم دعا کنم و از خدا بخام که هر کجا و با هر کسی که هست همیشه سلامت باشه و خدا کنه اون کسی که جای منو گرفته بتونه خوشبختش کنه من که حلالش کردم و امیدوارم همیشه زنده و پاینده باشه و کلی آرزوهای قشنگ براش دارم که امیدوارم که به همشون برسه.

نوشته شده در شنبه 17 اسفند 1392برچسب:,ساعت 20:17 توسط ma2ta| |

گاهی مرا یاد کن …
من همانم که اگر ساعتی از من بی خبر بودی
آسمان را به زمین می دوختی …

نوشته شده در دو شنبه 11 آذر 1392برچسب:,ساعت 22:34 توسط ma2ta| |

گرفته دلم ، کجایی که آرامم کنی ، کجایی که این غم یخ زده را در دلم آب کنی
گرفته دلم ، کجایی که به درد دلهایم گوش کنی ، کجایی که مرا با بوسه هایت گرم کنی…
نیستی و من در حسرت این لحظه ها نشسته ام ، نیستی و من بیشتر از همیشه خسته ام
در لا به لای برگهای زندگی ، نیست برگی که از تو ننوشته باشم ، نیست روزی که از تو نگفته باشم
امروز آمد و از تو گفتم ،نبودی و اشک از چشمانم ریخت و در همان گوشه نشستم ، دلم خالی نشد و گرفته دلم ، کجایی که دلم به سراغت بیاید گلم؟
نیستی و حتی سراغی از دلم نمیگیری ، یک روز نباشم که تو مثل من نمیمیری….
نمیبینی چشمهایم را ، نمیمانی تا دلم را ، به نقطه خوشبختی برسانی ، مرا به جایی آرام بکشانی تا خیالم راحت باشد از اینکه همیشه تو را خواهم داشت
نمیخواهی دلم را ، نمیدانی راز درونم را ، نمیگذاری تا مثل گذشته دلم تنها به تو خوش باشد ، هیچ غمی در قلبم ننشسته باشد ، اگر اشک از چشمانم میریخت یکی مثل تو در کنارم نشسته باشد ، تا پاک کند اشکهایم را ، تا زیبا کند لحظه هایمان را…
گرفته دلم ، کجایی که سرم را بگذارم بر روی شانه هایت ، تا پی ببرم به آن دل پر از نیازت ، تا تو را در میان بگیرم ، تا همانجا در آغوشت برایت بمیرم…
نیستی و من حتی در حسرت آغوش سرد توام ، نیستی و من حتی منتظر بهانه های توام
کاش بودی و حتی به دلخوشی های پوچت نیز راضی بودم ، من مثل قطره بارانی ام که در کویر خشک دلت عذاب میکشد،طعم تلخ بی محبتی ها را میچشد …
گرفته دلم ، کجایی که آرامم کنی…

نوشته شده در جمعه 8 آذر 1392برچسب:,ساعت 15:53 توسط ma2ta| |

از نگاهت خواندم که چقدر دوستم داری ،
اشک از چشمانم ریخت و از چشمان خیسم فهمیدی که عاشقت هستم
حس کن آنچه در دلم میگذرد ، دلم مثل دلهای دیگر نیست که دلی را بشکند!
تو که باشی چرا دیگر به چشمهای دیگران نگاه کنم ، تو که مال من باشی چرا بخواهم از تو دل بکنم!
وقتی محبتهایت ، آن عشق بی پایانت به من زندگی میدهد چرا بخواهم زندگی ام را جز تو با کسی دیگر قسمت کنم ، چرا بخواهم قلبم را شلوغ کنم؟
همین که تو در قلبمی ، انگار یک دنیای عاشقانه در قلبم برپاست ، عشقت در قلبم بی انتهاست !
همین که تو در قلبمی بی نیازم از همه کس ، تو را میخواهم و یک کلام فقط تو را ، همین و بس!
دلم بسته به دلت ، هیچ راهی ندارد حتی اگر مرگ بخواهد مرا جدا کند از قلبت !
دیگر تمام شد ، تو در من حک شده ای، ای جان من ،تو همه چیز من شده ای!
از نگاهت خواندم که مرا میخواهی ، از آن نگاه شد که در قلب مهربانت گم شدم ، تا خواستم خودم را پیدا کنم اسیر شدم ، تا خواستم فرار کنم ، عاشقت شدم!
از نگاهت خواندم  تو همانی که من میخواهم ، آنقدر پیش خود گفتم میخواهت ، که آخر سر تو شدی مال من ، شدی یار و عشق بی پایان من!
از نگاهت خواندم ، چند سطر از شعر زندگی را …
نگاهم کردی و خواندی آنچه چشمانم مرا دیوانه کرده است ، و آخر فهمیدی که قلبم تو را انتخاب کرده است!
چه انتخاب زیبایی بود ، از همان اول هم دلم به دنبال یکی مثل تو بود ، و اینک پیدا کرده ام تو را ، تویی که دیگر مثل و مانندی نداری، در قلبت جز من ، جایی برای کسی نداری!

نوشته شده در جمعه 8 آذر 1392برچسب:,ساعت 15:51 توسط ma2ta| |

در جلسه امتحانِ عشق

من مانده‌ام و یک برگۀ سفید!

یک دنیا حرف ناگفتنی و یک بغل تنهایی و دلتنگی..

درد دل من در این کاغذ کوچک جا نمی‌شود!

در این سکوت بغض‌آلود

قطره کوچکی هوس سرسره بازی می‌کند!

و برگۀ سفیدم عاشقانه قطره را در آغوش می‌کشد!

عشق تو نوشتنی نیست..

در برگه‌ام، کنار آن قطره، یک قلب می‌کشم!

وقت تمام است.

برگه‌ها بالا..
نوشته شده در جمعه 8 آذر 1392برچسب:,ساعت 15:46 توسط ma2ta| |


هنوز هم عاشقانه‌هایم را عاشقانه برای تو می‌نویسم..
هنوز هم در ازدحام این همه بی تو بودن از با تو بودن حرف می‌زنم..
هنوز هم باور دارم عشق ما جاودانه است..

این روزها دیگر پشت پنجره می‌نشینم و به استقبال باران می‌روم.
می‌دانم پائیز، هنوز هم شورانگیز است..
می‌دانم  یکی از همین روزها کسی که نبض زندگی من است،
کسی که جز تو نیست بازمی‌گردد..

می‌دانم تمام می‌شود و ما رها می‌شویم؛ پس بگذار بخوانم:
اولین عشق من و آخرین عشق من تویی
نرو، منو تنها نذار که سرنوشت من تویی..

نوشته شده در جمعه 8 آذر 1392برچسب:,ساعت 15:45 توسط ma2ta| |

بعضی وقتا خیلی سخته که پیش بقیه وانمود کنی حالت خوبه

در حالی که دوست داری از ته دل فریاد بکشی !

داغونم...ميفهمي داغون!!!!!!!!

 

نوشته شده در جمعه 8 آذر 1392برچسب:,ساعت 15:24 توسط ma2ta| |

میگویند دنیا بی وفاست...


اما قدرش را بدانید


من


دنیای بی وفاتری هم داشته ام!!

نوشته شده در چهار شنبه 29 آبان 1392برچسب:,ساعت 19:5 توسط ma2ta| |



فراموشش کرده ام...

 

فقط گاهی بی اختیاراسمش راکه میشنوم...

 

میشکنم...

 

نوشته شده در چهار شنبه 29 آبان 1392برچسب:,ساعت 19:3 توسط ma2ta| |

 

 

دستت که بلرزد اشتباه می نویسی

 

پایت که بلرزد اشتباه می روی

 

دلت که بلرزد…

 

وامصیبتا…

 

نوشته شده در چهار شنبه 29 آبان 1392برچسب:,ساعت 19:1 توسط ma2ta| |

 

حس قشنگیه

 

یكی نگرانت باشه

 

یكی بترسه از اینكه یه روز از دستت بده

 

سعی كنه ناراحتت نكنه،

 

حس قشنگیه...

 

وقتی ازش جدا میشی اس ام اس بده

 

عزیز دلم رسید؟

 

قشنگه: یهو بغلت كنه،

 

یهو . . . تو ی جمع .. در گوشت بگه دوست دارم

 

بگه كه حواسم بهت هست

 

حس قشنگیه ازت حمایت كنه...

 

آره...

 

دوست داشتن همیشه زیباست...

نوشته شده در چهار شنبه 29 آبان 1392برچسب:,ساعت 18:55 توسط ma2ta| |



وقتی دستت تو دست عشقته و آروم یه فشار کوچیک به دستت میده ...


بی تفاوت ازین فشار رد نشیا

داره باهات حرف میزنه

...

میگه دوست داره!

میگه هوات و داره!

میگه حواست به من باشه!

میگه حواسش بهت هس!

میگه تنها نیستیا!

میگه....

تو هم همینجور که دستت تو دستشه

آروم انگشت شصتت و بکش رو انگشتاش...


آره

یه وقتایی بی صدا و بی نگاه حرف بزنین

http://www.msnhiddenemoticons.com/Library/words_library/love/default/i_love_you.gif

نوشته شده در چهار شنبه 29 آبان 1392برچسب:,ساعت 18:53 توسط ma2ta| |




اگر یک روز از زندگی ام باقی مانده باشد


از هرجای دنیا چمدان کوچکم رامیبندم راه می افتم


ایستگاه به ایستگاه...


مرز به مرز


پیدایت میکنم کنارت مینشینم


بهت میگم تا بی نهایت دوستت دارم

نوشته شده در چهار شنبه 29 آبان 1392برچسب:,ساعت 18:51 توسط ma2ta| |



 
 دیگر احتیــاط لازم نیستـــ…



 شکستنی هــــــــــــــا شکست،


 هرطور مایلیـــــــــد حمــــــــــل کنیــــــد…!

نوشته شده در چهار شنبه 29 آبان 1392برچسب:,ساعت 18:48 توسط ma2ta| |




تمام خوبـــــی حس مالکیتـــــــ اینه که


از کســــی که دوسشـــــــ داری بپرسی تــــــــــو مال کی هستی؟!


و اون بدون معطلی بگه


فــــــــقط مـــــــــال تــــــــــــــــــــو

نوشته شده در چهار شنبه 29 آبان 1392برچسب:,ساعت 18:47 توسط ma2ta| |

1382079372840090_orig.jpg


در سرزمین من کسی بوسه فرانسوی بلد نیست...


اینجا مثل آلمان پل عشق ندارد


از گل رز هلندی هم خبری نیست..


اینجا عشق یعنی اینکه بخاطر چشم های دور و برت


معشوقت را فقط از پشت گوشی


بوسیده
باشی.

نوشته شده در چهار شنبه 29 آبان 1392برچسب:,ساعت 18:46 توسط ma2ta| |

بعضی چیزها را "باید" بنویسم

 

نه  برای اینکه همه "بخونن" و بگن "عالیه"



برای اینکه "خفه نشم"


همین!!

نوشته شده در چهار شنبه 29 آبان 1392برچسب:,ساعت 18:45 توسط ma2ta| |

 

دوســـتــــــــ داشــتــن ، ربـــطــی بـــه دیـــدن نــــــــدارد


آدم هــــــا خـــــــــــدا را هــــــم ، دوســتــــــــــــ دارنـــد هنوز

نوشته شده در چهار شنبه 29 آبان 1392برچسب:,ساعت 18:44 توسط ma2ta| |

 

خواستم  گلــــــــــــــــه  کنم از نامهـــــــــــــــــربانــــــی هایت . . .

 

 امــــــــــــــــــــــــّـــــــــــــا . . .

 

 خوب  کـــــــــه فکـــــــــــــر میکنم . . .

 

 مـــــــــــــــن بی مقدمه عاشق تـــــــــــو شدم . . .

 

 تقصیـــــــــر تــــو نیست . . . اشتبـــــــاه مَـــــن است . . .!

 

نوشته شده در چهار شنبه 29 آبان 1392برچسب:,ساعت 18:43 توسط ma2ta| |




گاه تنها میشوم تنهاتر از همه٬
 
گوشه ای مینشینم و حسرت ها را مرور میکنم٬
 
نمیدانم کدام خواهش ها را نشنیدم٬
 
و به کدام تنهایی خندیدم که تنهاترینم..
نوشته شده در چهار شنبه 29 آبان 1392برچسب:,ساعت 18:41 توسط ma2ta| |




شده ام شنبه!


همه میخواهند از من شروع کنند...!


" ترک کردن را "

نوشته شده در چهار شنبه 29 آبان 1392برچسب:,ساعت 18:40 توسط ma2ta| |



هـمـه گفـتـند :
 
 "او" کـه رفــت ، زنـدگیکــن !

ولـــی...
 
کـسـی درک نـکـرد کــه "او" ...
 

خـودزنــدگــی ام بــود....

نوشته شده در چهار شنبه 29 آبان 1392برچسب:,ساعت 18:34 توسط ma2ta| |




درد من تنهاییم نیست!


درد من این است که هر روز از خودم مى پرسم


مگر خودش مرا انتخاب نکرد؟!

نوشته شده در چهار شنبه 29 آبان 1392برچسب:,ساعت 18:33 توسط ma2ta| |




به همین بغض لعنتی قسم


نوبت گریه تو هم میرسد


شک نکن

نوشته شده در چهار شنبه 29 آبان 1392برچسب:,ساعت 18:31 توسط ma2ta| |




وسط دعوا فقط یه جمله هست که میتونه بحثو عوض کنه


حرف نزن


(((((( فقط بیااااا تووووو بغلممممم))))))

نوشته شده در چهار شنبه 29 آبان 1392برچسب:,ساعت 18:30 توسط ma2ta| |




هی تو…


نمیدانم نامت را چه بگذارم…


.مخاطب خاص!


.تمام زندگی!


.دلیل نفس کشیدن!


.همه ی وجود…یا تنها عشقم…


…به هرنامی که باشی بدان…


…ارام…


برایت جان میدهم

نوشته شده در چهار شنبه 29 آبان 1392برچسب:,ساعت 18:28 توسط ma2ta| |

 همه جا هستی!

 

در نوشته هایم، در خیالم، در دنیایم

 

تنها جایی که باید باشی و ندارمت کنارم است...

 



 
نوشته شده در چهار شنبه 29 آبان 1392برچسب:,ساعت 18:22 توسط ma2ta| |

ﺩﻟﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺩﯼ . . .

 

ﻧﮕﺎﻫﯽ ﮐﻪ ﺩﺯﺩﯾﺪﯼ . . .

 

ﺍﺣﺴﺎﺳﯽ ﮐﻪ ﭘﮋﻣﺮﺩﯼ . . .

 

ﺩﺳﺘﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﮔﺮﻓﺘﯽ . . .

 

ﺻﺪﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﺷﺒﻬﺎ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺁﺭﺍﻡ ﻣﯿﮕﺮﻓﺘﯽ . . .

 

ﻧﺎﻥ ﻭ ﻧﻤﮑﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺭﺩﯼ . . .

 

ﺣﺘﯽ ﻧﻤﮑﺪﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺷﮑﺴﺘﯽ . ..

 

ﻫﻤﻪ . . .ﺣﻼﻟﺖ ﺑﺎﺷﺪ !

 

ﺟﺰ " ﻟﺮﺯ ﺩﻟﻢ ﺩﺭﺍﻭﻟﯿﻦ نگاه!"

 

ﺣﺮﺍﻣﺖ ﺑﺎﺷﺪ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﮔﻨﺎﻩ ﻋﺎﺩﺕ ﺩﺍﺩﯼ ﻭ ﺭﻓﺘﯽ

نوشته شده در چهار شنبه 29 آبان 1392برچسب:,ساعت 18:20 توسط ma2ta| |

گرفته دلم ، کجایی که سرم را بگذارم بر روی شانه هایت ،


تا پی ببرم به آن دل پر از نیازت ،


تا تو را در میان بگیرم ، تا همانجا در آغوشت برایت بمیرم…

نوشته شده در چهار شنبه 29 آبان 1392برچسب:,ساعت 18:17 توسط ma2ta| |

ﻫﺮ ﺁﺩمی ﮐﻪ ﻣﯿﺮﻭﺩ . . .
ﯾﮏ ﺭﻭﺯ
ﯾﮏ جایی
به ﯾﮏ ﻫﻮﺍﯾﯽ
ﺑﺮمبگردد !
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﯾﮏ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﺎ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﻫﺴﺖ !
ﺣﺘﯽ ﯾﮏ ﺧﺎﻃﺮﻩ !

نوشته شده در چهار شنبه 29 آبان 1392برچسب:,ساعت 18:16 توسط ma2ta| |

 

دلم که گرفته باشد باصدای دستفروش دوره گرد هم گریه میکنم!
چه رسد به مرور خاطرات باهم بودنمان…

نوشته شده در چهار شنبه 29 آبان 1392برچسب:,ساعت 18:9 توسط ma2ta| |

 سر میز شام یادت که میوفتم اشک در چشمانم حلقه میزند..همه با تعجب نگاهم میکنن بالبخند تلخی میگویم

چقدر تلخ بود....

نوشته شده در سه شنبه 14 خرداد 1392برچسب:,ساعت 16:14 توسط ma2ta| |

 پرواز را دوست دارم

وقتی ک از ارتفاعات لبانت

ب عمق اغوشت سقوط میکنم

چه سقوط دلنشینی

راستی میدانستی که پرواز راتو یادم دادی

 

روزها ....ساعت ها...ثانیه ها ....وحتی لحظه ها 

تنها برای رسیدن به یک چیز سپری میشوند

رسیدن به رویایی از جنس تو

 

خیال بودن در اغوش مردی جز تو 

مرا به جنون میکشد

من فقط به عطر تن تو

عادت دارم

 

نداشتن تو یعنی دیگری تو را دارد

نمیدانم نداشتن تو سخت تر است

یا تحمل این که دیگری توراداشته باشد

 

 

 

نوشته شده در سه شنبه 14 خرداد 1392برچسب:,ساعت 15:53 توسط ma2ta| |

اجازه هست عشق تو رو تو کــوچه ها داد بزنـم؟

رو پشت بـــوم خــونــــه ها اســـمتو فریادبزنم؟


اجازه هست مــردم شهر، قــصه مـــا رو بـــدونن؟

اســم منو ، عشق تو رو ، تــــوی کتــــابا بخونن؟


اجــازه هست که قلبمو بــــرات چـراغونی کـــنم؟

پــیش نگـــاه عاشقت، چشمامو قربونی کنـــم؟


اجــازه می دی تا ابد ســر بذارم روشــونه هات؟

روزی هزارو صد دفه ، بگــم که مــی میرم بـــرات؟


اجازه می دی که بگــم حــرف تـــرانــه هام تویی؟

دلیـــــل زنــــده بــــودنم، درد بـــهانه هام تـــویی؟


اجــازه دارم به هــمه بگم کـــه تــــو مـــال مــنی؟

سـتارتم ایــنو مــی گه،کــه تو ، تـــو اقبال منــی؟


اجــــازه هست تـــا ته مـــرگ منتظر تو بشــینم ؟

تو رویــاهای صــورتیم، خودم روبـــا تــو بــبینم


اجازه هست جار بــزنم بگـم چقــد دوست دارم ؟

بگـم مـی خوام بـخاطرت ســر بـه بـیابون بذارم ؟


اجــازه هسـت بــرای تـو از تـه دل دیـوونه شــم ؟

اجازه می دی که بگم همین روزا میای پیشم؟


اجازه هست عکس تو رو ، رو صـورت مــاه بزنم ؟

طـــلسم قــصه هامونو ، با داشــتن تو بشکــنم؟

نوشته شده در شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 18:28 توسط ma2ta| |

فرقـے نمـے کند !!
بگویم و بدانـے ...!

یا ...
نگویم و بدانـے..!
""""فاصله دورت نمی کند ...!!!"""""""
در خوب ترین جاﮮ جهان جا دارﮮ ...!
جایـے که دست هیچ کسـے به تو نمـے رسد.:
دلــــــــــــــم

نوشته شده در شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 18:19 توسط ma2ta| |


وقتى خدا مى خواست تو را بسازد

چه حال خوشى داشت

چه حوصله اى....

اين موها ، اين چشمها....



عشق يعنى وقتى ناراحتم

وقتى بغض كردم

بغلم كنى و بگى..

ببينم چشماتو...

منو نگاه كن

اگه گريه كنى ميميرما ...



چقدر پر ميكشد دلم

به هواى تو!!

انگار تمام پرنده هاى جهان در قلبم آشيانه كرده اند


اى كاش ميتوانستم از قلبم ورقى و از استخوانم قلمى واز خونم رنگى مى ساختم و به آن مى نوشتم كه فقط تو را دوست دارم

نوشته شده در شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 18:17 توسط ma2ta| |

من عشق را در تو تو را در دل دل را موقع تپيدن و تپيدن را به خاطر تو دوست دارم

نوشته شده در چهار شنبه 21 فروردين 1392برچسب:,ساعت 16:21 توسط ma2ta| |

2روز دیگه هم در کنار هم سپری کردیم که خیلی خوش گذشت و خاطره انگیز شده واسمون

تو2باره اومدی پیشم همو دیدیم وخاطره های جدیدی ساختیم وبرای همدیگه یادگاری گذاشتیم

عزیزم بهترینم همسرم

تو که پیشمی احساس آرامشه عجیبی دارم یه جور خاصیم دلشوره هاشو هم دوس دارم همش بهم کیف میده این که منوو تو هم مثل بقیه دختر پسرا میتونیم باهم وقت بگذرونیم و خوش باشیم خوشحالم میکنه.

وقتی دستتو میگیرم دیگه مهم نیست برام که چه اتفاقی می افته از خدا ممنونم که تورو به من داده بهزادجونم عشقمون باهمه دعواهامون و کل کلامون و کلا همه چیزش واسم شیرینه داشتن تو بهم امید و روحیه میده .

این بارم چبزای جدیدی باهم تجربه کردیم که همشون عالی بودن عالی

تنها چیزی که میتونم بگم اینه که دوستت دارمو ازت ممنونممممم که این همه راهو اومدی به خاطر دیدن من

عااااااااااااااااااشقتم

 

 

 

 

نوشته شده در پنج شنبه 24 اسفند 1391برچسب:,ساعت 16:30 توسط ma2ta| |

bkwuvlhrnrd3nb99bfd9.jpg

      دوست دارم بهترینم

 

 

     عـــــــــــــاشقتم

نوشته شده در پنج شنبه 3 اسفند 1391برچسب:,ساعت 15:4 توسط ma2ta| |

0dcpfmkeos2aj3q6cyr4.gif

نوشته شده در پنج شنبه 3 اسفند 1391برچسب:,ساعت 15:0 توسط ma2ta| |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 15 صفحه بعد

خیلــــــــــــــــــــــــــــــی دوستت دارم عزیزدلم


قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت