kolbe asheganeye ma 2ta
taghdim b tamame asheghaye donya
خدایا ! من در کلبه فقیرانه خود چیزی را دارم که تو در عرش کبریائی خود نداری..........
من چون توئی دارم، وتو چون خودی نداری
این نوشتو برا عشقم زهرا نوشتم آخر چت کردنمون دیدم خوشش اومد اینم گذاشتم تو وبلاگمون خدايا شکرت ماشین گران قیمتی جلو پارک ایستاد و مرد شیک پوشی از آن پیاده شد و با احترام در ماشین را برای همسرش که پسرکی در آغوش داشت باز کرد. با حسرت به آنها نگاه کرد و از ته دل آه کشید. آنها کودک را روی تاب گذاشتند. خدایا! چه می دید! پسرک عقب مانده ذهنی بود. با نگاه به جستجوی فرزندش پرداخت، او را یافت که با شادی از پله های سرسره بالا می رفت. چشمانش را بست و از ته دل خدا را شکر کرد تقدیم عشق بی نظیرم زهرا سلام آقایی خوبی گلم؟ این چند وقته تو امتحانا نمیتونم درست حسابی بیام اینجا شرمنده. میدونم دوست داری هرروز بیام اینجا و واست بنویسم اما همین یه ماه فقط هر روز نمیتونم بیام ببخش. عشق من دوستت دارم بی نهایت تا قیامت نامت چيست؟؟؟ برو ادامه مطلب عزیزم بازم امشب ((معنی دوستت دارم یعنی چه؟)) عاشقــــــــــم ..... i kiss your lips zaahraa
روی نیمکت پارک نشسته بود و به لباسهای کهنه فرزندش و تفاوت او با بچه های دیگر نگاه می کرد،
_ آدم ..
فرزند؟؟؟
_ من را نه مادری نه پدری ، بنويس اولين يتيم عالم خلقت
محل تولد؟؟؟
بهشت پاك
:ادامه مطلب:
مثل هر شب
تو دلت برام دعا كن
نم نمك سكوت رو بشكن
زیر لب خدا خدا كن
بازم امشب
مثل هر شب
پر كن از صدات هوامو
سكوتمو بشكن تازه كن ترانه هامو
واسه عاشقا دعا كن
كه غریب روزگارن
هفتا آسمونه امااا
یه ستاره هم ندارن
واسه عاشقت دعا كن
كه توكار دل نمونه
توفقط خداخدا كن
كه خدا خودش می دونه.......
بازم امشب
مثل هر شب
تو برای
من دعا كن
( د ) : داشتن تو
( و ) : وابسته ی تپش های قلب عاشق تو
( س ) : سرسپرده ی برق نگاه تو
( ت ) : تک ستاره ی شبهای بی فانوسم
( ت ) : تپش های قلبی که در گرو توست
( د ): دوری از تو را باور ندارم ،
( ا ) : آرامش وجود در کنار تو)
( ر ) : راز دلتنتنگیها
( م ) : مرگ من قبل از تو
” قد بالای ۱۸۰، وزن متناسب ، زیبا ، جذاب و …این شرایط و خیلی از موارد نظیر آنها ، توقعات من برای انتخاب همسر آینده ام بودند.
توقعاتی که بی کم و کاست همه ی آنها را حق مسلم خودم میدانستم .
چرا که خودم هم از زیبائی چیزی کم نداشتم و میخواستم به اصطلاح همسر آینده ام لا اقل از لحاظ ظاهری همپایه خودم باشد . تصویری خیالی از آن مرد رویاهایم در گوشه ای از ذهنم حک کرده بودم ، همچون عکسی همه جا همراهم بود .
تا اینکه دیدار محسن ، برادر مرجان ، یکی از دوستان صمیمی ام به تصویر خیالم جان داد و آن را از قاب ذهنم بیرون کشید.
:ادامه مطلب:
عاشق آن " میـــــــم "
که می آیــــد آخــــر کلمـــه ی " عزیـــــــــــــز "
و مرا میکند
مـــال تـــــو ♥♥♥
قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت |